راه مقدس؛ اندیشه های مقدس



لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون

بخشش هر کس به اندازه عشق اوست؛ بخشنده ها عاشق اند و عاشق، هیچ چیز را برای خودش نمی خواهد، بلکه بهترین چیزها و والاترین جایگاهها را برای معشوق، محبوب و مطلوبش طلب می کند و آرزومند دیدنِ دوست داشتنی اش در عالی ترین مرتبه وجودی آن است و برای تحقق این آرمان مقدس، همه همت و تلاشش را بکار می بندد. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

حیای چشم

چشم، دریچه دل و اندیشه انسان است، اگر چگونه نگریستن را یاد بگیریم و چگونه دیدن را تجربه کنیم، چشم، چشمه امید و ایمان می شود و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و تکامل خواهد شد، و اگر آن را رها کنیم، زیانهای متعددی متوجه انسان خواهد شد، و به گناهان ناخواسته ای دچار خواهد شد، مگر فاصله نگاه تا گناه چه قدر است؟ از نگاه تا گناه، به فاصله یک پلک!. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

م

مشاور در حقیقت رکن اصلی نیل به حقائق و واقعیات و جلوگیری کننده از خطا و اشتباه و سبب تثبیت محور حرکت انسانها به سوی نیازمندی های فردی و اجتماعی و معنوی به شمار می رود؛ اما این مشاور باید چه صفات بارزی داشته باشد تا بتوان از م با او، بیشترین بهره را برد. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

عید مبعث

نگین انگشتری رسالت، بعثت یافت تا چشم انسانی که در اثر جهل یا عناد، سر در آخور طبیعت دارد را به حقایق عالم باز نماید و او را در کوهسار کمال و استقامت در میان راه مقدس تربیت و غار عبادت و خلوت و تدبر قرار دهد و به کسب معرفت نابتر وادارد و از منجلاب نفسانیت و فرو رفتن در مادیت و شقاوت، بیرون بکشد و بر قامتش ردای نورانی عبودیت و سعادت و قرب احدیت بپوشاند. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

یا صاحب امان عج

یاری امام عصر را با یاریِ خودت شروع کن! یاری کن عزمت را به خدمتی خالصانه و صادقانه؛ یاری کن قلبت را به محبتی کمال آفرین؛ یاری کن قدمهایت را در گام برداشتن به راهی که لبخند به چهره غمگین مولا و سرورت بنشاند؛ خودت را یاری کن تا از میان برخیزی؛ آن دَم که عبودیت جای نفسانیتت را بگیرد، خادمی، خادم امام عصر(عج) «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

مناجات شعبانیه

مناجات شعبانیه، کلاس درسی است که شاگردان مکتب قرآن و عترت را از حضیض ذلت خاک به اوج عزت افلاک می رساند و انسان تشنه معارف الهی و کاربردی را به منبعی از کلمات و جملات نورانی، شفابخش و تحول آفرین متصل می سازد. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

منزل هر فرد، محل آسایش و راحتی اوست و هر کسی نمی‌تواند به راحتی این آسایش را بر هم بزند، چراکه تا زمانی که منطقا افعال صورت گرفته در خانه فردی مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکند، چهاردیواری منزل مسی وی، حریم خصوصی اوست و هیچ کس حق هیچگونه تعرضی به آن ندارد. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

سلمان فارسی ع

راه مسلمانی از سلمان شدن می گذرد؛ اگر به دنبال داشتن اسلام انتخابی هستی و نه اسلام خانوادگی و اقلیمی، سلمان را بشناس و سلمان باش؛ مسلمانیِ سلمان یعنی تسلیم محض حق و حقیقت بودن؛ یعنی برگزیدن آئینی با تمام ویژگی های انسان ساز و سعادت آفرین؛ یعنی. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

یا محمد ص

محمد(ص)، اصل و فرع عبودیت است، محمد را زندگی باید کرد تا از نفسانیت به در آمده و به اوج بندگی رسید؛ محمد، آینه تمام نمای خدای احد و واحد، و تسلیم محض حق و حقیقت است؛ محمد را هرچه شبیه تر شویم، بیشتر همرنگ حقیقت شده و خدایی تر می گردیم. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

زمستان 2

جام، تهی می‌شود، مستی، پایان می‌پذیرد، اما مِی‌خواره از اندوه خلاصی نمی‌یابد؛ عُمر به اتمام می‌رسد، توانایی به سستی می‌گراید، اما عاشق از عشق‌بازی سیر نمی‌شود؛ شب، سحر می‌شود، یلدا به خورشید می‌پیوندد، اما هجران بلاییست که شب و روز نمی‌شناسد؛ حضرت عشق! دلداده‌ای که مست شراب طهور وجود بیقرین شماست، چگونه با درد جانسوز یلدای هجرانت بسازد و تاب بیاورد. «ادامـــــــه».




شکر نعمت فرزند


در سنت الهی و منطق عقلی و نقلی، استحکام و ازدیاد هر نعمتی، منوط به بجا آوردن شُکر آن نعمت است و رهایی و خلاصی از نقمتی، وابسته به توبه و اصلاح و از سرگیری سپاسگزاریِ عملی. خداوند حکیم در قرآن کریم می فرماید: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ»ابراهیم/۷ اگر واقعا سپاسگزارى کنید، نعمت شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید قطعا عذاب من سخت‏ خواهد بود.


تنها نردبان رسیدن به مطلوبِ تعالی بخش و معرفت الله، شکرگزاری است؛ با تشکر عملی از خالق است که میتوان استحقاق لطف و محبت بیشتر را یافت و بهترین راه رسیدن به کمال شکرگزاری، شناخت نعمتهاست؛ و چه نعمت بزرگی است مظهر خَلق گردیدن و واسطه توالد شدن و در رشد و سعادت فرزند، نقش آفرینی نمودن و به رحمت واسعه خداوند رسیدن.


پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «إِنَّ اَللَّهَ یُحِبُّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدٍ أَنْ یَرَى أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَیْهِ» خداوند دوست دارد چون به بنده ای نعمتی ارزانی داشت، اثر آن نعمت را در او ببیند. (تحف العقول، ج2، ص56) خالقت دوست دارد ببیند چگونه قدر نعمتش را می داری؟ چگونه پرورش و رشدش می دهی؟ در چه راهی هزینه و استفاده و هدایتش می کنی؟ چقدر حواس دل و جانت به تنعمی است که در اختیارت قرار گرفته؟ آیا در استفاده صحیح از این فرصت الهی، همه همت و تلاشت را بکار می بندی؟ آیا در حمایت همه جانبه و بی وقفه از این هدیه ربوبی از هیچ کوشش مادی و معنوی، و جسمی و روحی دریغ نمی ورزی؟ دیگران را تا چه اندازه و چگونه در نعمت خدادادی ات سهیم می کنی؟ چگونه با شناخت ابعاد نعمت خداوندی، حقش را به جا می آوری و در عمل، پایبند به احقاق حقوقش شده و شکرگزارش می گردی؟


امیرالمؤمنین امام علی(ع) فرمودند: «مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَی الْمَعْصِیَةِ فَهُوَ الْکَفُورُ»؛ «أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ الْعَامِلُ فِیمَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَیْهِ بِالشُّکْرِ وَأَبْغَضُهُمْ إِلَیْهِ الْعَامِلُ فِی نِعَمِهِ بِالْکُفْرِ» کسی که نسبت به نعمت خدا، راه سرکشی و مخالفت خودخواهانه در پیش گیرد، کفران نعمت و ناسپاسی می کند. محبوب ترین مردم نزد خداوند، بندگان شاکری هستند که با استفاده درست و خداپسندانه از نعمت های خدا، شکر آن را به جا می آورند، و مبغوض ترین مردم نزد خدا، افرادی هستند که با استفاده ناصحیح و ناثواب از نعمت های خدا، کفران نعمت و ناسپاسی می کنند. (مستدرک الوسائل، ج11، ص353)


پرهیز از کفران نعمت، یک واجب عقلی و نقلی است که آدمی را از ازدیاد نعمت و خیر کثیر دنیا و آخرت، بهره مند می سازد. توجه نمودن به حقوقی که خداوند برای هر نعمتی که به انسان بخشیده، قائل گردیده، یکی از مهمترین ابعاد شکرگزاری آن نعمت است. عواقب توجه نکردن به حقوق صاحب حق، آثار وخیم دنیایی و آخرتی داشته که بر امور گوناگون زندگی فرد، سایه نحس و سیاه خویش را می گستراند.


کسی که کفران نعمت می کند، با نادیده گرفتن نعمت های فراوان و ارزشمند خداوند، گویا روی حقیقت را می پوشاند و نعمتها را انکار نموده یا حقِ آن را ادا نمی نماید. ناسپاسى در برابر نعمت‌هاى خالق، سبب می‌شود که انسان در برابر مخلوق نیز ناسپاس ‌شود، و نه تنها ارزشى براى محبتها و خدمات بى‌شائبه افراد قائل نباشد، بلکه خود را همیشه طلبکار بداند. البته دیری نخواهد پایید تا این صفت رذیله، سبب تنفر و بیزارى از چنین افرادی شده و به این ترتیب، ناسپاسان را گرفتار انزواى اجتماعى و نداشتن یار و یاور، در برابر مشکلات زندگى نماید.


فرقی نمی کند یک فرد در مقام مربی باشد یا متربی، رئیس باشد یا مرئوس، کارفرما باشد یا کارگر، همکار باشد یا رفیق، والدین باشد یا فرزند، و.؛ همینکه حقوقش در محبت و حمایت و کرامت و عدالت و معیشت و تربیت و دیگر حقوق شرعی و عقلی، بدرستی احقاق نشود؛ همینکه مهربانی ها، تلاشها و ازخودگذشتگی های بی دریغ و همیشگی اش به نیکی دیده نشود؛ همینکه با زیاده خواهی، جهل، نفاق یا عناد و غرور و تعصب مورد عتاب قرار گیرد؛ همینکه از بس از حق خود گذشته است، مهرورزی ها، فداکاری ها، همراهی کردن ها، دوندگی ها، دلسوزی ها، سختی کشیدن ها، دندان روی جگر گذاشتن ها و کوتاه آمدن هایش تبدیل به وظیفه ای برای وی شود؛ یعنی او فردی است که در حقش ناسپاسی و کفران نعمت صورت گرفته و از حقوق الهی اش بی نصیب و بی بهره مانده است؛ که قطعا این امر برای موثران مستقیم و غیر مستقیم وقوع چنین ظلم بزرگی، عواقب شوم دنیوی و اخروی در پی خواهد داشت.


واقعیت این است که در مسأله حقوق والدین و فرزند، هم والدین بر گردن فرزندان و هم فرزندان بر گردن والدین حقوق مشخصی دارند؛ و این‌گونه نیست که فقط والدین حق داشته باشند، بلکه فرزندان نیز حقوق بسیار مهمی دارند که عدم توجه و پایبندی به حقوق دوجانبه، توسط هر دو طرف، می تواند به عاق شدن هر یک از طرفین بیانجامد. چنانچه پیامبر گرانقدر اسلام(ص) می‌فرمایند: «یََمُ الوالِدَینِ مِنَ العُقوقِ لِوَلَدِهِما ما یََمُ الوَلَدَ لَهُما مِن عُقوقِهِما» بر پدر و مادر رعایت همان چیزى لازم است که رعایت آن بر فرزند لازم است و پدر و مادر، عاقّ فرزند مى شوند، مانند عاقّ شدن فرزند از جانب پدر و مادر. (کافی، ج6، ص48، ح5)

بر مبنای آنچه علامه مجلسی(ره) در شرح کتاب اصول کافی درباره معنای عاق نوشته است، عقوق به این است که طرفینِ حق، حرمتِ حقوق یکدیگر را نگه ندارند و موجب آزار و اذیت شده و در چیزهایی که منع شرعی ندارد، همراهی ننموده و ترک وظایف حتمی در قبالشان مثل برآورده نساختن نیازهای مادی و معنوی، عاطفی و تربیتی، و. نموده و نسبت به تکالیف خود در احقاق حقوق طرف مقابل، کوتاهی کنند و ایشان را محزون و محروم سازند.


در دیدگاه الهی، والدین باید توجه داشته باشند که نباید با سوء مدیریت، رفتار نادرست، نداشتن انعطافهای مدام و نادیدگرفتن حقوق حقّه نعمت گرانقدر فرزند، کاری کنند که ناشُکری، بی محبتی، بی عدالتی و بی تدبیری به حساب آمده و اسباب عاق شدن هر یک از طرفین فراهم شود؛ که در حدیث نبوی آمده است: «یَا عَلِیُّ لَعَنَ اللَّهُ وَالِدَیْنِ حَمَلَا وَلَدَهُمَا عَلَى عُقُوقِهِمَا یَا عَلِیُّ یَلْزَمُ الْوَالِدَیْنِ مِنْ عُقُوقِ وَلَدِهِمَا مَا یَلْزَمُ الْوَلَدَ لَهُمَا مِنْ عُقُوقِهِمَا»(من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۲) یا على! خدا لعنت کند پدر و مادرى را که فرزند خود را به نافرمانى و بى احترامى خود وادارند و بر او تکلیف کنند چیزى را که در طاقت او نیست و با فرزند بگونه ای رفتار نمایند که وی را به اتخاذ هر واکنش و تصمیمی ناچار نماید. یا على! والدین را از عقوق فرزندشان همان لازم مى آید که فرزند را از عقوق ایشان.



 بازگشت به صفحه اصلی مطلب «حقوق فرزند»






فرزند خوب، فرزند بد


قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: «إِنَّ الْوَلَدَ الصَّالِحَ رَیْحَانَةٌ مِنْ رَیَاحِینِ الْجَنَّةِ» (الکافی، ج‏6، ص4؛ من لا یحضره الفقیه، ج‏5، ص155) «اَلْوَلَدُ اَلصَّالِحُ رَیْحَانَةٌ مِنَ اَللَّهِ قَسَمَهَا بَیْنَ عِبَادِهِ»(الکافی، ج6، ص2)؛ و عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  قَالَ: «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ الْوَلَدُ الصَّالِحُ» (وسائل الشیعة، ج‏21، ص359) به فرموده پیامبر(ص)، فرزند خوب، گلی از گل های بهشت است؛ نعمت و رحمتی است که خداوند بین بندگانش تقسیم نموده؛ و به گفته امام صادق(ع)، فرزند شایسته، سعادتی است که قسمت و روزی پدر و مادر خوشبخت و کامروا شده است.


حضرت ابراهیم(ع) چنین دعایی دارد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ»صافات/۱۰۰ خدایا به من فرزندانی از صالحان عنایت فرما؛ و حضرت زکریا(ع) درخواست داشتن چنین فرزندی از خدای متعال نموده است: «هُنالِک دَعا زَکرِیا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لی مِنْ لَدُنْک ذُرِّیةً طیبَةً انَّک سَمیعُ الدُّعاءِ»(آل‌عمران/38) زکریا خدای خویش را خواند و گفت: خدایا از سوی خودت فرزندی شایسته و پاک به من عطا کن که تو شنونده و اجابت کننده دعا هستی.

در نقطه مقابل، فرزند بد، نقمت و بلایی بزرگ به حساب می آید، چنانچه امام علی(ع) می فرماید: «أشَدُّ المَصائبِ سُوءُ الخَلَفِ»؛ بدترینِ مصیبت ها، فرزندِ نا خلف است.(غررالحکم، ح2963) و نیز فرموده اند: «وَلَدُ السُّوءِ یهْدِمُ الشَّرَفَ وَ یشینُ السَّلَفَ» فرزند بد، شرف انسان را نابود ساخته و مایه لکه دارشدن آبروی گذشتگان است.(مستدرک ‏الوسائل، ج15، ص215)


فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خویش را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خود را از دست می‏دهد، بلکه گاهی ممکن است والدین صالح و شایسته را به انسانهایی ناصالح مبدل گرداند؛ امام علی(ع) درباره زبیر فرمود: «ما زال اّبیر رجُلاً منّا أهلَ البیتِ حتّی نشأ ابنه المشئومُ عبدالله»؛ پیوسته زبیر مردی از ما اهل بیت بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد و او را از ما جدا کرد.(نهج‏البلاغه، قصارالحکم، شماره۴۵۳) حتی شومی فرزند ناشایست تا جایی است که ولیِّ خدا را به آن میدارد تا با سیطره و بصیرتی که نسبت به حقیقت عالم و انسانها دارد از ادامه حیات ولد نحسی جلوگیری نماید، آنجاکه حضرت خضر(ع) فرزندی را می‌کشد به دلیل آنکه در آینده با بزرگ شدنش، موجبات تباهی والدین صالح خود را فراهم نیاورد.(کهف، آیه۸۰)


بیگمان نتایج اعمال نیک و بد فرزندان در دنیا و آخرت به والدین بر می گردد و می تواند مسبب خوش‌نامی یا بدنامی پدر و مادر شده و بهشت یا جهنم اعمال را برایشان به ارمغان آورَد.


«الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ»(مریم/76 – کهف/46) اعمال صالحى هستند که نزد خدا محفوظ مى‌‏ماند و باعث شکر و اجر عظیم از جانب پروردگار مى‌‏شود، اعمالی که انسان در دنیا انجام داده و در آخرت ثمره‌‌اش را می‌‌بیند. باقیات صالحات، هر فکر و ایده و گفتار و کردار صالح و شایسته‌‏اى است که اثرات و برکاتش حتی بعد از مرگ پدیدآورنده‌اش در اختیار افراد و جوامع قرار گرفته و به همین دلیل، پاداش‌هایی را بعد از مرگ برای فرد مرده به دنبال دارد. بر اساس روایات، مواردی چون حمد و ثنای الهی، نماز، حب اهل بیت، وقف، کتاب و نوشته های سودمند، اعمال عام المنفعه، فرزند صالحی که برای انسان استغفار کند و. به عنوان مصادیقی از این تعریف به شمار آمده‌اند.


آثار «ماتقدم» مربوط به نتایج و آثاری است که قبل از مرگ انسان، توسط اعمال وی بعنوان ثواب یا جزأ، برای وی در آخرت منظور می‌شود به نحوی که انسان پس از مرگ و رفتن به جهان دیگر بلافاصله آن آثار و نتایج را خواهد دید، اما آثار «ماتأخر» مربوط به آثار و نتایجی است که پس از مرگ انسان بتدریج تحقق می‌یابند؛ مثلاً فعل خیری که پس از رحلت او نیز باقی است و هر بار که افرادی پس از مرگ وی از آن استفاده کرده یا بهره می برند برای او ثواب جدیدی فرستاده می‌شود؛ و یا مثلاً قبل از مرگش‌، ظالمی را در رسیدن به قدرت کمک کرده است‌، هر بار که ظالم، ظلم جدیدی انجام می‌دهد، عذابی نیز برای آن میت منظور می‌شود.


این مفاهیم و اصطلاحات از آیات قرآنی اخذ شده است؛ در سوره انفطار، آیه 5 آمده است «عَلِمَت نَفس‌ٌ ما قَدَّمَت واَخَّرَت‌« و همچنین در سوره قیامت آیه 13 چنین آمده «یُنَبَّؤُا الاِنسـَن‌ُ یَومئذٍ بِما قَدَّم‌َ واَخَّر» در آن روز انسان به آنچه از پیش فرستاده و از پس فرستاده آگاه می‌شود.


وجود فرزند هم دقیقا همین آثار را برای پدرومادر خویش به دنبال دارد. چراکه دارای اثرهای مثبت و منفی ماتقدم و ماتأخر است که حتی تا پس از مرگ والدین ادامه خواهد داشت. بطور مثال اگر بر اثر تلاش و تربیت و حمایت پدرومادر، فرزندی به حقوق حقه خود دست یافته و به نیکویی، پرورش یابد، والدین به سبب هر قدم مفید و مثبتی که برای فرزند بر می دارند، پاداش ماتقدم دریافت می نمایند و تا زمانی که این فرزند زنده است و کار خیر انجام میدهد و عمل صالحی مرتکب می شود، ثوابی برای والدینش حتی پس از فوت ایشان، درج می‌گردد. و بالعکس چنانچه حقوق فرزند نادیده انگاشته شده و شکر این نعمت خداوندی بدرستی به جا نیاید و فرزند به راه ناثواب و خلاف شرع و رضایت پروردگار برود، به ازای هر گناهش برای والدین او مجازاتی در نظر گرفته شده و پس از مرگ نیز، تا زمانی که آن فرزند به انجام باطلی ادامه می دهد، پدر و مادر در مواخذه و بدنامی افعال ناشایست فرزند خویش، شریک‌اند.


از رسول خدا(ص) روایت شده است: «خَمْسَةٌ فی قُبُورِهِمْ وَ ثَوابُهُمْ یَجْری اِلی دیوانِهِمْ؛. وَ مَنْ خَلَّفَ اِبْناً صالِحاً» پنج نفر از دنیا رفته اند، ولی پرونده آنان بسته نشده، دائم به آنان ثواب می رسد؛ یکی از آنان کسی است که فرزند صالحی از او به جا مانده است.(بحار، ج104، ص97)


با توجه به تاثیر بسزای اعمال مثبت و منفی فرزند بر زندگی دنیوی و اخروی والدین، حساسیت توجه هرچه عمیق تر و بهتر به موضوع شناخت و رعایت حقوق فرزند، بسیار بیشتر می شود که می بایست به نحو روشن تر و حساب شده تری مورد توجه و برنامه ریزی عملی قرار گیرد.




 بازگشت به صفحه اصلی مطلب «حقوق فرزند»






حقوق والدین


حق والدین، از آموزه‌های اخلاقی و دینی در سنّت اسلامی می‌باشد. در آیات قرآن چندین بار به نیکوکاری به والدین سفارش شده است و وَصَّینَا الاْنسانَ بِوالِدَیهِ حُسناً(عنکبوت/8) و وَصَّینَا الاْنسانَ بِوالِدَیهِ إحساناً(اسراء/23)؛ ذکر این سفارش بلافاصله پس از امر به «عبادت خدا» و نهی از «شرک ورزیدن به او»(بقره، آیه ۸۳؛ نساء، آیه ۳۶؛ اَنعام، آیه ۱۵۱؛ اسراء، آیه ۲۳) و نیز مقارنت «سپاسگزاری از پدر و مادر» با «شکرگزاری از خدا» اشْکُرْ لی و لِوالِدَیکَ(لقمان/13و14) از اهمیت والای این آموزه اخلاقی و دینی حکایت دارد که البته در ادیان پیش از اسلام نیز وجود داشته است.


بر اساس روایات معصومین(ع) و به عقیده مفسران، بیان قرآن در عنوان این سفارش به جهت تلاش‌ها و زحمات بی دریغ و همیشگی والدین در به دنیا آوردن، تربیت، و حمایت همه جانبه از فرزند از دوران جنینی کودک تا پایان حیات پدرومادر است. مراقبت از والدین در هنگام بیماری و کهنسالی، مدارا و محبت کردن و آزار نرساندن به ایشان و رفتار مهربانانه در قبال مهرورزی صادقانه و بی منت پدرومادر و دعا نمودن در حقشان چه در زمان حیات و چه پس از مرگشان، از مصادیق حقوق والدین ذکر شده است.


به فرموده امامان(ع) و مفسران و طبق آیه ۱۱۳ سوره توبه، شرط دعای فرزندان در حق پدر و مادر، ایمان والدین است و فرزندان باید دعای خود را مشروط به ایمان والدین سازند یا برای هدایتشان دعا کنند. همچنین اگر والدین بخواهند فرزندانشان را به اموری خلاف رضایت و امر الهی وادارند و از حلالی بازداشته یا به حرامی دعوت یا اصرار ورزند، فرمانبرداری از ایشان، بدلیل تعارض با اطاعت از اوامر خدا، نادرست می باشد.(عنکبوت/8؛ لقمان/13) در هر صورت، التزام به اوامر الهی و رعایت عدل و دفاع از حق، بر رضایت والدین مقدّم است و علاقه و احترام به پدر و مادر نباید موجب شود که فرزندان از مسیر عدل و انصاف و حقیقت خارج شوند،(نساء/135) زیرا خویشاوندان در روز قیامت نمی‌توانند به آنان سودی برسانند.(ممتحنه/۳؛ معارج/۱۲و۱۱؛ عبس/۳۵و۳۴)

 

پیگیری اندک در میان کتابها و مکتوبات، و جستجوی ساده در فضای مجازی، هر جوینده ای را به مطالب مفصل و بیشماری که در خصوص حقوق والدین نگاشته و گفته شده است، می رساند و خوانندگان محترم می توانند با مراجعه به آن متونِ در دسترس، به نکات بیشتری دست یابند؛ اما آنچه در این مقال به دنبال آن هستیم، تبیین و تشریح اجمالی «حقوق فرزند» است که کمتر بدان پرداخته شده و تا حدود زیادی مغفول مانده است؛ تا جایی که میتوان گفت، متأسفانه به ندرت میتوان در خصوص ابعاد حیاتی و زوایای گوناگون این حقوق بسیار مهم اما جدی‌گرفته‌نشده و به حاشیه‌رفته، مطلب جامع، دسته بندی شده، موشکافانه و کاربردی یافت!



 بازگشت به صفحه اصلی مطلب «حقوق فرزند»





روشن تر از خاموشی

از معراج حقیقت بالا برو تا به جایی برسی که تو را نه در آسمان مثل یابند و نه در زمین صفت دانند، و صفات تو در «غیبِ غایب» و «فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر» باشد و چنانکه به امر الهی، «انی انا الله» از درختی پدید آمد، «حق» بر زبان و اعضا و جوارح و عقاید و اعمال تو جاری و جاودان گردد. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

آمنه زارع 2

تو هستی که کم نمی آورم، تو هستی که فراموش نمی کنم نفس کشیدن را، عشق را، زندگی را، بودن را؛ تو هستی که حریر نگاه مهربان و وجود گرمت را می پیچم به دور تنهایی های قلبم و دلگرم و آرام می شوم؛ تو هستی که. «ادامه مطلب».

ادامه مطلب

یا امام هادی ع

اگر میخواهی راه هزارساله را یک شبه طی کنی، راهش به راه این و آن رفتن نیست؛ هزار راه، بی راهنمای راه شناس الهی، بیراهه هایی است که جز خستگی و پوچی و ناامیدی و انحراف، ثمره ای ندارد. شاهراه هدایت حقه را در نهاد هدایت یافته حق و حقیقت جستجو کن؛ هدایتگرت اگر هادی باشد، مهدی می شوی. «ادامــــــــــــــه».



تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Jackie عمومی شير و اتصالات صنعتي اقیانوسی به عمق چند میلی متر دی تی شاپ Tara soalate20 کارگزار مستقیم خدمات مسافرتی کشور چین پریشان موی